سلام خداجونم  

این موقع شب مزاحم نمیخای  

فکرکنم الان سرت خلوت باشه  

دوست دارم باهات حرف بزنم  

نمیدونم با وجود اینکه اینقد گنهکار و روسیاهم بازم با پرروئی میام پیشت  

تو از رگ گردن بهم نزدیکتری این منم از تو دورم  

خیلی کلافه ام حس یه نخ بیرنگ میون هزارتا نخ پررنگ رو دارم که دیده نمیشم   

ولی من همیشه امید داشتم و امیدوار هستم تاابد  

هرگز ناامید نشدم و بیخیال لطفت نمیشم خیلی مهربون و بخشنده ای

چندروزیه یکی از همسفرای کربلامون فوت کرده یادش بخیر پارسال  

یه پیرزن مهربون و خوش خنده همراهمون بود نه اینکه زیاد بخنده ولی ساده بود و لبخنداش دلنشین بود  

خیلی دلم سوخت و غصم شد  تازه دیشب فهمیدم 

خدایا رحمتش کن و بیامرزش   

خدایا ممنون که هستی ممنون که گوش میدی ممنون که کمکم میکنی و تنهام نمیذاری 

التماس دعای مخصوص خداجون  

یا علی مدد