-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 17 اسفند 1391 13:13
این روزا دارم توی تنهایی خودم غرق میشم ولی کسی صدای کمک کمک منو نمیشنوه دیگه گوش دلشون هم کر شده نیاز به یه سمعک قوی دارن
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 17 اسفند 1391 13:10
سعی میکنم بعضی وقتا با مشکلات و سختی ها قایم موشک بازی کنم چشمامو میبندم و میشمارم نه جایی برای پنهون شدن ندارن برمیگردن پیش خودم و پشت خودم قایم میشن
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 16 اسفند 1391 20:59
"ز" زندگی زیبایی و زشتی های زیادی داره با هردوتاش باید بجنگی با زیبایی هاش بجنگ تا بدستش بیاری و با زشتی هاش بجنگ تا نابودش کنی هر زیبایی به آسونی بدست نمیاد اگه هم اومد به آسونی از دستش میدی آجی جونم قربونت برم وجیهه جونم درکت میکنم لحظاتی رو میگذرونی که اگه بخای هم نمیتونی راحت ازشون عبور کنی آخه دلتنگی و...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 16 اسفند 1391 16:58
آخ جون خیلی عید نوروز رو دوست دارم به خصوص خونه تکونی رو البته نه اون خونه تکونی که تموم خونه رو بهم بریزم و خودمو خسته کنم بعدش آخرشم هیچی تمیز و مرتب نشه که هیچی یه ساعت به خودم غر بزنم برای من عید نوروز ماه رمضون عید غدیر و ماه محرم و صفر خیلی خاص و دوست داشتنی ان البته خب شاید برای بیشتره همین جور باشه برای...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 9 اسفند 1391 17:47
بی تابی تقصیر تو نیس دل من مقصر ان زبانی ست که کلماتی رو مانند خنجر زهرالود در درونت میکوبد
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 27 بهمن 1391 23:10
خداجونم هیچوقت بدی کسی رو نخاستم و نفرین نکردم ولی امیدوارم تقاصشو پس بده منتظر اون روزم از اون روزی که تلفن همراه آقاسید رو گرفت تا شبش که آقاسید بهش زنگ زد و ماجرا رو گفت و اون هم فقط گفت ببخشید همین یه ببخشید ساده در مقابل یه عمل زشت و اشتباه البته از نظر من تقاص تموم ثانیه هاش و لحظاش امیدوارم که چنین بلایی سر...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 27 بهمن 1391 22:51
دردهام بعضی وقتا قلقلکم میدن منم به خنده میافتم نمیدونم از دردش گریه کنم یا از قلقلکش خنده خنده مجبوری چقده نقش بازی کردن سخته
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 22 بهمن 1391 11:53
دلتنگ کسی ام که دله تنگ نداره پر از حرفای تکراری ام دلم یه گوش شنوا میخاد ای کاش میشد تا دلها هم زبون داشتن تا حداقل اگه حرفی هم زده میشد راحتتر درک میشد چاره ای نیس ای کاش زندگی هم یه دنده عقب داشت نه یه دله تنگ پیدا میشه نه گوشی برای شنیدن نه زبونی برای دل پیدا میشه و نه دنده عقب برای یه زندگی چاره ای هم برای بیچاره...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 12 بهمن 1391 10:33
میخام به تلافی سالهای با تو بودن به خودم نزدیکتر شوم صمیمیتر شوم باهاش حرف بزنم از اندازه دلتنگیهاش از وسعت تنهاییاش کمی امیدوارش کنم به این زندگی زندگی غریبانه آه خدایا تو این هوای بارونی و ابری دل من خیلی گرفته تو کجایی الان خداجونم حرفامو بشنو چیزی بگو تو هم منو مقصر میدونی تو هم میگی من آدم ناشکری هستم باشه قبول...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 10 بهمن 1391 12:21
حالمان بد نیست غم کم میخوریم حالمان بد نیست غم کم میخوریم کم که نه هر روز کم کم میخوریم آب میخواهم سرابم میدهد عشق میورزم عذابم میدهد من نمیدانم کجا رفتم به خواب از چه بیدارم نکردی آفتاب؟ خنجری بر قلب بیمارم زدند بی گناهی بودم و دارم زدند بعد از این با بی کسی خو میکنم هر چه در دل داشتم رو میکنم درد می بارد چو بدتر...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 10 بهمن 1391 12:18
در بندها بس بندیان، انسان به انسان دیده ام از حکم بر تا حکم ران، حیوان به حیوان دیده ام در مکر او در فکر این، در شکر او در ذکر این از حاجیان تا ناجیان ، شیطان به شیطان دیده ام دیدی اگر بی خانمان، از هر تباری صد جوان من پیرهای ناتوان ، دربان به دربان دیده ام ای روزگار دل شکن ،هر دم مرا سنگی مزن من سنگها در لقمه نان،...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 10 بهمن 1391 09:10
سلام آجی محدثه میدونم میای و وبلاگمو میخونی دیشب خیلی شیطونی کردی بذار نوبت من هم میشه خانمی دلم برات خیلی تنگ شده حالا مگه باور میکنی تو از بین دوستام و آشنایام تنها کسی هستی که آدرس وبلاگو بهت دادم دیشب هم دلیلشو گفتم وبلاگم چیز تحفه ای نیس ولی خب بعضی وقتا برای خالی شدن از هرچی احساس بد استرس و بغضه خوب بوده برام...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 9 بهمن 1391 18:54
سلام آقاسید گلم عیدت مبارک باشه عزیزدلم دوست داشتم شب عیدی به بهونه عید یه هدیه ناقابل برات بگیرم دیگه شرمنده بیرون نرفتم خیلی دوستت دارم و خیلی برام عزیزی بعضی وقتا ناراحتت میکنم امیدوارم به بزرگی خودت منو ببخشی این آهنگو به خاطر تو گذاشتم برا وبلاگم یادته ۵ سال پیش یه سی دی بهم دادی از حمیدعسگری بود تقریبا چند روز...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 9 بهمن 1391 13:41
امشب شب عیده امیدوارم امشب بهترین عیدی ها رو بگیرید برای ما هم دعا کنید تا به واسطه دعای شما ما هم به جایی برسیم چه خوبه تو شبهای عید تو لحظات شادی بیشتر یاد خدا باشیم که قسمتون کرده تو این شبهای عزیز باشیم و شادی کنیم با دعا کردن در حق همدیگه در شادی هم شریک باشیم پیامکهایی که در پست قبلی هستش از چندتا سایت جمع آوری...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 9 بهمن 1391 13:11
انتظار آمد به سر اى بیقراران تهنیت شد خزان سر، آمده فصل بهاران تهنیت جلوه گر گردیده حق اى حق شعاران تهنیت ساقى از ره مىرسد جمع خماران تهنیت میلاد نبی اعظم(ص) مبارک باد امشب سخن از جان جهان باید گفت توصیف رسول انس و جان باید گفت در شام ولادت دو قطب عالم تبریک به صاحب الزمان باید گفت میلاد نبی اعظم(ص) و امام صادق(ع)...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 8 بهمن 1391 12:43
به دنبال خدا نگرد خدا در بیابان های خالی از انسان نیست خدا در جاده های تنهای بی انتها نیست به دنبالش نگرد خدا در نگاه منتظر کسی است که به دنبال خبری از توست خدا در قلبی است که برای تو می تپد خدا در لبخندی است که با نگاه مهربان تو جانی دوباره می گیرد خدا آنجاست در جمع عزیزترینهایت خدا در دستی است که به یاری می گیری در...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 8 بهمن 1391 09:57
سیدجونم دیشب که از کار برگشتی و سر درد داشتی سر دردی که حتی از توی چشمات هم معلوم بود دیگه نتونستم تحمل کنم خیلی دلم گرفت صدای شکستن دلمو شنیدم خیلی غصم شد و اشکام بی اختیار می اومدند پایین نخاستم گریه کنم ولی ... امیدوارم که در همه سختی ها و مشکلات زندگی خدای عزیزمون پشت و پناهت باشه و هیچوقت تنهات نذاره خدا بهت...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 7 بهمن 1391 18:10
تو اونور دنیا باشی پشت ابرا باشی دوسِت دارم من آرزومه دلت با من بمونه هی بگی بمون تو عشق مهربون من کی جز من هواتو داره هوای گریه داره وقتی دوری تو کی مثل من برات میمیره همش دلش میگیره وقتی دوری تو اما تو نموندی کاش می فهمیدم از اول عشق تو برای من نبود واسه تو هرکاری کردم اما چاره چی دلت با من نبود آروم آروم دوباره دل...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 7 بهمن 1391 14:02
خانواده امیرعلی 3 ساله اهل رشت و در آستانه مرگ، چشم به دستهای خیرانی دوختهاند که در آستانه اربعین حسینی (ع) فرزندشان را نجات دهند. به گزارش فارس، محمد بیانگردی پدر امیرعلی سه ساله با بغضی در گلو و پوشهای پر از پرونده بیماری فرزندش به فارس مراجعه کرد و برای نجات فرزندش تقاضای کمک از خیران داشت. وی گفت: فرزند 3...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 7 بهمن 1391 13:33
خدایا میدونم بنده خیلی گناهکار و روسیاهم خب چیکار کنم تو بگو تو راه درست صراط مستقیمو نشونم بده و کمکم کن نمیدونم باید چیکار کنم به خدا نمیدونم حتی نمیتونم حدس بزنم که جزو کدوم دسته از بنده هات هستم با این وجود نمیخام از چشمت بیافتم نمیخام که بی خیالم بشی بهت نیاز دارم خدایا فقط گوشه چشمی اِلـــهـی و ربّـی مـَـن لـی...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 7 بهمن 1391 13:27
خدایا تو که فقط یکی هستی یگانه ای بهترینی ولی تنهایی و بیکسی رو برای بدترین بنده هات هم نخواه تو شرایطی هستم که خیلی کلافه ام غیر تو کسی رو ندارم بهش بگم غیر اینجا هم جایی رو ندارم بنویسم خدا فقط میخام بدونم و بهم ثابت بشه مثل قبل دوسم داره بهم علاقه داره دیگه برام سخت شده که بهش بفهمونم و ثابت کنم که دوسش دارم و بهش...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 4 بهمن 1391 10:32
حرفای ناگفته بسیاری دارم با تو منتظر فرصتم یه فرصت هرچند کوچیک ولی فقط برای من نمیدونم چرا با هر قدم من تو مثل یه قاصدک از من دور میشوی کجاها را باید بگردم تا تو را پیدا کنم
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 4 بهمن 1391 10:11
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 2 بهمن 1391 13:20
دیشب شب بدی بود شب سخت و دلشکننده ای رو پشت سر گذاشتم بدجور دلمو شکست با حرفاش با کاراش سه ساعت فقط اشک ریختمو فکر کردم که چیکار کردم کجا اشتباه کردم آخرشم فراموش میکنم و میبخشم چون واقعا دوسش دارم ای کاش می فهمید
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 2 بهمن 1391 09:54
امام رضا هنوز به سال نرسیده که اومدم پابوست ولی دوباره دلم هواتو کرده دوست دارم دوباره بیام پیشت ای کاش میطلبیدی درسته که من آدم بد و گناهکاری ام خودم هم قبول دارم خب چیکار کنم دست خودم نبوده مگه انسانی پیدا میشه که خطا نکرده باشه و آلوده به گناه نباشه خب من هم یه ادمم بهم نمیخوره باشم خودت کمکم کن اقاجون تو را خدا...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 2 بهمن 1391 09:43
چقد خوبه که بعضی وقتا یه چیزی رو در آغوش بگیری و بغضتو راحت بشکنی هرچی بخای گریه کنی و آرامش بگیری بدون اینکه کسی اشکتو ببینه و ناله هاتو بشنوه و اون چیز بالشت خوابت باشه همون بالشتی که توی روز یا شبا موقعی که از فرط خستگی سرتو میذاری روش و میری توی رویا همون رویایی که از خواب بیدار شدی ارزو میکردی ای کاش توی همون...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 30 دی 1391 16:17
دلیل نمیخاد وقت یا مکان خاصی هم لازم نیس اون خودش یه دلیله و همه جا در هر زمان وجود داره لازم نیس اتفاق خوب یا بدی بیافته بعضی وقتا باید خودمونو وادار کنیم حتی به اجبار که بگیم خداجونم شکرت به زبون ساده تر هم میشه گفت پیشونیتو بذاری روی زمین و از ته دل و با خلوص نیت بگی شکرن لله شکرن لله شکرن لله شکرن شکرا شکرن شکرا...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 30 دی 1391 15:54
خدایا شکرت هزاران بار شکرت هرچی شکر کنم بازم کمه خداجونم ممنونم هزاران بار ازت ممنونم ممنونم بابت تموم نعمتهایی با ارزشی که بهم دادی هیچی بهتر از یه زندگی سالم و یه شریک خوب توی زندگی سالم نیس میدونم بعضی وقتا زیادی غر میزنم خب چاره ای نیس خیلی خوبه که بهترین نعمت هاتو بدون بدون منت و چشمداشتی تقدیم به من کردی خدایا...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 30 دی 1391 10:02
خدایا تو کارسازی و مشکل گشایی دوست ندارم که ناراحتی و غصه خوردن بهترین آجی هامو ببینم اجی محدثه وآجی وجیهه هرکدوم مشکلاتی دارن که من توی شرایط و موقعیتشون بودم و میدونم چه احساسی دارن و چقده استرس دارن چقده امیدوارند من خودم فهمیدم که تو دوست نداری امید بنده هات رو ناامید کنی و اونایی رو که میان به درگاهت دست خالی...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 30 دی 1391 09:52
آجی وجیهه امیدوارم که دیگه ناراحت نباشی و اعصاب خودتو خورد نکنی آخه با ناراحتی و غم داشتن که چیزی درست نمیشه حالا که اینجور شده تو این شرایط تنها تکیه گاه و امید شوهرت فقط خودتی و بس من میدونم که تو خیلی دلسوز و مهربونی انشالا که خدا خودش برای تو اقامهدیت میسازه قربونت برم میدونی که از ناراحتی تو من هم دلم میگیره شاید...