خدایا!
کمکم کن تا آرزوهایم شایسته و روا باشند.کمکم کن بهترینها را آرزو کنم.
من با آرزوهای خویش زندهام.
یاریام کن آرزوهایم ارزش خواستن
و با آنها زندگی کردن را داشته باشند.
به من بیاموز چیزی را آرزو کنم که تو دوست میدارى،
چیزی را طلب کنم که مرا به تو نزدیکتر سازد.
به من بیاموز در راه رسیدن به آرزوهایم صبور باشم
و تن به قضا و قدر تو بسپارم.
بیاموز که برای کسب نیکیها، شکیبایی پیشه کنم
و در راه استجابت دعاهایم، هرگز ناامید نشوم
و هرگز در مهر تو تردید نکنم.
دوباره داره ماه مهمونی خدا فرا میرسه
یه حس جدید
خیلی ماه رمضان رو دوست دارم
یه ماه متفاوت با بقیه ماه ها
انشالا که بتونیم که بهترین استفاده رو ببریم
چشم باز کنی شروع شده
و چشمتو ببندی تموم
من از خیلی ها شنیدم
و ممکنه که خودم هم گفته باشم
که
وای تو این هوای گرم
تو این روزای بلند
چه جوری میشه روزه شد
خدا اینقد مهربونه
که خودش صبر و طاقتشم میده
از تمامی شما عزیزان
التماس دعای مخصوص دارم
تو را خدا توی این ماه عزیز
برای تمامی مریضان و اونایی که التماس دعا گفتن دعا کنید
انشالا که خدا به برکت این ماه عزیز
مشکلات و گرفتاری رو حل و حوائج تمامی بنده هاش رو روا کنه
انشالا
فقط ۳ روز
تا شکفتن بیست و هشتمین گل عشقت در قلب من
همسرعزیزم موسئ جان
روز تولدت آغاز سفرزیبا و پرهیجان
"دور خورشید در 365 روز"
{تولدت مبارک نازنینم}
وجودت باعث ارامش جان و فکر من هستش
با تو تموم دنیا و تمامی لحظات من با عشق و به خوشی میگذره
خیلی دوستت دارم و خیلی برام عزیزی عزیزم
هرجا که هستی فقط به دست
خدای مهربون میسپارمت
در پناه حق تعالئ
موفق و موید باشی گل من
در آخر میخاستم بهت بگم که
شکفتن هیچ گلی به زیبایی لبخند تو نیست
یه حقیقت خیلی شیرین
قربونت برم
خدایا
وقتی تو نخوای
من که نمیتونم چیزی رو به زور ازت بگیرم
خواهش میکنم جواب بده خدایا
خیلی ناراحت و دل شکسته ام
من که اینقد التماست کردم
برات اشک ریختم
دستهای گداییمو به طرفت دراز کردم
ازت
خاهش کردم و
نذر و نیاز کردم
خدایا میگن جواب دلشکسته ها رو زود میدی
واقعا راست گفتن
من تجربه کردم
خاهش میکنم این دفعه هم زود جواب بده منتظرم
خدایا خیلی منتظرم نذار
دیروز برام پیام اومد
بدترین درد توی دنیا چیه ؟ به همه بفرست جوابای جالبی میگیری
هیچ دردی به اندازه درد تنهایی و انتظار بد نیس
و اینکه که کسی تو را
مشکلاتت
و حرفایی رو که میزنی درک نکنه
و یکی دیگش
اینه دوستدار و عاشق کسی باشی
که دوستت نداشته باشه و بهت توجه نکنه
اهمیت نده
خیلی سخته
خدایا درس عاشق بودن و محبت کردن رو بهش یاد بده
التماس دعا
بعضی وقتا
یه فرصتهایی برامون پیش میاد که
اگه نهایت استفاده رو ازش نبریم
ممکنه دیگه هرگز چنین موقعیتی پیش نیاد و
باعث حسرت خوردن ما بشه
توی سال جدید وقت نکردم که مطلبی بنویسم
ولی الان اومدم تا بگم
اگه بدی خوبی دیدین از من حلال کنید
اگه خدا بخاد قراره به همراه همسر و مادرم بریم کربلا
خودم هنوز باور ندارم
البته قرار بود ۳۱ فروردین بریم که به دلیل مسائل امنیتی
افتاد عقب
یه حس عجیب یه حال خوشی دارم که قابل وصف نیس
انشالا که خدا قسمت کنه همه حداقل برای یک بار هم که شده به این سفر زیارتی برید
دعاگو و نائب الزیاره شما هم هستم اونجا
آقا امام حسین سلام
نمیدونم این لیاقت رو دارم که بیام از نزدیک بهت سلام بدم یا نه
نمیدونم چه جوری یهویی توفیق زیارتت رو پیداکردم
ولی استرس دارم که نتونم تو این سفر
به خوبی زیارتت کنم و باهات حرفامو بزنم
آقاجون خیلی ها بهم التماس دعا گفتن
همچنین مشکلات و گرفتاری هاشونو
خیلی ها هم گفتن بهت سلام برسونم
آقاجون
برای بار اولمه که میام پیشت با یک امید زیاد
و با دست خالی و شرمندگی
اما تو خیلی خوب و بزرگواری
امیدوارم که نه تنها حاجت من بلکه حاجت همه زائراتو برآورده کنی
قربونت برم
دست خالی برم نگردون
التماس دعا
بعضی وقتا
یه فرصتهایی برامون پیش میاد که
اگه نهایت استفاده رو ازش نبریم
ممکنه دیگه هرگز چنین موقعیتی پیش نیاد و
باعث حسرت خوردن ما بشه
توی سال جدید وقت نکردم که مطلبی بنویسم
ولی الان اومدم تا بگم
اگه بدی خوبی دیدین از من حلال کنید
اگه خدا بخاد قراره به همراه همسر و مادرم بریم کربلا
خودم هنوز باور ندارم
البته قرار بود ۳۱ فروردین بریم که به دلیل مسائل امنیتی
افتاد عقب
یه حس عجیب یه حال خوشی دارم که قابل وصف نیس
انشالا که خدا قسمت کنه همه حداقل برای یک بار هم که شده به این سفر زیارتی برید
دعاگو و نائب الزیاره شما هم هستم اونجا
آقا امام حسین سلام
نمیدونم این لیاقت رو دارم که بیام از نزدیک بهت سلام بدم یا نه
نمیدونم چه جوری یهویی توفیق زیارتت رو پیداکردم
ولی استرس دارم که نتونم تو این سفر
به خوبی زیارتت کنم و باهات حرفامو بزنم
آقاجون خیلی ها بهم التماس دعا گفتن
همچنین مشکلات و گرفتاری هاشونو
خیلی ها هم گفتن بهت سلام برسونم
آقاجون
برای بار اولمه که میام پیشت با یک امید زیاد
و با دست خالی و شرمندگی
اما تو خیلی خوب و بزرگواری
امیدوارم که نه تنها حاجت من بلکه حاجت همه زائراتو برآورده کنی
قربونت برم
دست خالی برم نگردون
التماس دعا
برای استراحت روی مبل نشستم و کنترل تلویزیون رو به دست گرفتم
از این شبکه به اون شبکه
به شبکه ۵ که رسیدم برای چند لحظه مکث کردم
برنامه زنده رود داشت پخش میشد
تقریبا به آخرای برنامه که رسیدن
یه دفعه حرف از خانه سالمندان شد نمیدونم چرا
برای چند دقیقه ای بغض گلوم شکست و یه غمی به دلم چنگ زد
بعدشم که یه آهنگ از احسان خواجه امیری پخش شد
و تمام
الان
اومدم اینجا
به نیت نوشتن نیومدم ولی انگار
یه حسی برای نوشتن به فکر من تلنگر میزنه
دست من نیس این نوشتن
میگه بنویس که :
این دنیا
این روزگار
نمیدونم شایدم تقدیر و قسمت
هرچی که بشه اسمشو گذاشت
یه بازی عجیبی داره
یه قصه تکرار
که بعضی از آدما تکرار می کنن برای دیگران برای عزیزانشون و بعد چندین سال
همون قصه برای خودشون پیش میاد
و چقده سخته این قصه تکراری
اینا رو گفتم که مقدمه ای باشه برای یه قصه ای که ناخودآگاه دلمو آتیش میزنه
همه ما پدر و مادری داریم
که باید سایشون بالا سر ما بچه ها باشه
برای ما برکتن
سالهای سال
*برامون زحمت کشیدن
*سختی و مشکلات رو به خاطر ما تحمل کردن
*از خودشون گذشتن
*از خواسته ها و آرزوهاشون
*تا به ما برسن
(به این ۵تا ستاره ای که برای این جمله هاگذاشتم یه فعل مضارع و آینده هم خودتون اضافه کنید)
تا ما رو بی نیاز کنن از هرچیزی
تا ما بزرگ شیم
از بچه گی تا بزرگ شدن
گفتنش آسونه
اما ....
تا تجربه نکنی
نمیفهمی
سختی هایی که در عمق که در دل این کلماتند
بگذریم
بزرگ شدیم ازدواج کردیم بچه دار شدیم
بچه هامون بزرگ شدن
حالا پدر و مادرمون(انشالا که همه پدر و مادرها به خصوص پدر و مادر خودم سالهای سال
سایشون بالا سر ما بچه ها باشه و خدا سلامتی و تندرستی بهشون بده
یه طول عمر پربرکت و باعزت و طولانی)
به سنی میرسن
که به ما نیاز دارند
به ما احتیاج دارند
ته کلامم
اینه که آیا واقعا درسته که ما اونها رو
ببریم به خونه سالمندان
همون فرشته های آسمونی
که برامون مثل
ببخشید
معذرت میخام
زبونم لال
مثل یه نگهبان مواظبمون
و مثل یه نوکر کارهامونو
انجام دادن
حالا
نوبت ما شده
مائی که تا دیروز
یه بچه بودیم
و الان خودمون چندتا بچه داریم
واییییییییییی که ما چقد گرفتار روزمرگی غرق مشکلات شدیم
درسته بعضی وقتا شاید
اون چنان گرفتار و مشکل داشته باشیم
که نتونیم
ولی خانه سالمندان هم اولین راه چاره نیس
مگه نه
نمیدونم واقعا چی باید بگم
بعد این همه نوشتن
تازه دلم پر از حرف شده
من دارم خودم رو میگم و برای خودم میگم نه به شمایی که داری این نوشته رو میخونی توهین نشه
خدایا از ته دلم میگم
که اگه یه روزی خدای نکرده زبونم لال
برای پدر یا مادرم مشکلی پیش اومد
و من بنا بر مشکلاتی نتونستم از اونها مواظبت کنم
و تصمیم گرفتم که اونها رو به خونه سالمندان ببرم
اگه تونستی منو متوجه اشتباهم کن
وگرنه
منا همون لحظه لعنت کن
آخ چه دوره زمونه ای شده
هی وای از دل پدر و مادرها
من خودم بچه خوبی برای پدر و مادرم نبودم و نیستم
ولی از خدا میخام که کمکم کنه یه اراده قوی داشته باشم و یه کمی از مرام و معرفت خدایی بودنشو در من بریزه
تا از این به بعد
بتونم حداقل یه جز کوچکی از زحمات و محبتهاشونو جبران کنم
دست پر مهرشون و صورت ماهشونو از همین جا میبوسم
خدایا کمک کن تا خوب باشم
و خوبی کنم
خدایا
دل بعضی از آدما اونایی که مرتکب چنین گناهی میشن
چه جوری طاقت میاره
نگاهشون چه جوری رنگ بی محبتی میگیره
واقعا چرا اینجور میشه
برای سلامتی همه پدر و مادرها دعا کنید
برای سلامتی وجودشون اول از همه یه صلوات بفرستید بعد این پنجره رو ببندید
سرتون رو به درد آوردم
التماس دعای مخصوص
خدا نگهدارتون باشه
دلم میخاد حرف بزنم
در مورد شهدامون
واقعا نمیدونم چرا
که کلمه جمله ای در توصیف مقام و شجاعتشون پیدا نمیکنم
زبون من قاصره
ولی اینو میدونم و خوب فهمیدم
که
اونها از جنس ما
از همین ایران ما بودن
مثل ما جوون و هم سن ما بودن یه کمی پایین تر یا بالاتر فرقی نمیکنه
آرزو ها داشتن
آرزوهای ساده به دور از هر گناه و مقام دنیایی
آرزوی شهادت
خوشا به سعادتشون
نموندن تو این دنیا
تا زشتی ها رو ببینن
شربت شهادت گوارای وجودشان
مثل ما پدر و مادری داشتن
ولی از نظر اخلاق و ایمان و پایبندی به دین و اسلام دلیری و شجاعتشون و شرایط زندگی شون خیلی فرق داشتن با ما ها
ما از زندگی از سختی از ایمان اسلام حجاب و عفاف نجابت و صداقت و خیلی از ویژگی های دیگه چی میدونیم
خدایا
من دارم خودمو میگم
که به کسی برنخوره
هرکی دعامو پسندید
اگه نظری داد آمینشم بگه
خدایا
به پاکی دل شهیدامون
و به زلالی خونشون
قسمت میدم
که همه ما جوونا رو به راه راست هدایت کنی
نذاری که اسیر غفلت اسیر شهوت اسیر جهالت و اسیر دامهای شیطانی و آدمهای شیطان صفت بشیم
نذاری اسیر زرق و برق اسیر مال و منال اسیر مقام های دنیوی بشیم
دلهامونو از هرگناهی که ممکنه از تو از انسان بودنمون دور بشیم پاک کن
خدایا هرگز و حتی لحظه ای تنهامون نذار
دستمون رو بگیر و کمکمون کن
آمــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن
خدایا با این اعمال و رفتار
فردای قیامت چه جوری جواب خون این شهیدای عزیزمون رو بدیم
ما آزادی هایی که داریم مدیون این شهیدای کشورمون هستیم
به همشون افتخار میکنم
روحشون شاد و راهشون پر رهرو باد
یادشون گرامی و راهشون جاویدان باد
التماس دعا
یا علی
بعضی وقتا دوست دارم به حال خودم
زار بزنم
گریه کنم
ناله و داد بزنم
دوست دارم پیش خدا به گناهانی که کردم
اعتراف کنم
التماس بخشش کنم
توبه کنم
ولی واقعا روم نمیشه
خجالت میکشم
برای من هم دعا کنید
به این عکس ها خیره شو خیره شو / به اون روزهای پر از خاطره
نخواه گرمی خواب چشم کسی / بذاره که بیداری یادت بره
به این عکس ها خیره شو خیره شو / به اون روزهای پر از خاطره
نخواه گرمی خواب چشم کسی / بذاره که بیداری یادت بره
یه باری از امروز رو دوشته / که واسش یه عمره زمین میخوری
همه منتظر تا ببینن کجا / تو از جاده ی عشق دل میبری
یه باری از امروز رو دوشته / که واسش یه عمره زمین میخوری
همه منتظر تا ببنن کجا / تو از جاده ی عشق دل میبری
ولی ایستادن فقط کار ماست / ما که قصه مون قصه ی خواب نیست
بیا دل به دریا بزن شک نکن / سرانجام این رود مرداب نیست
ولی ایستادن فقط کار ماست / ما که قصه مون قصه ی خواب نیست
بیا دل به دریا بزن شک نکن / سرانجام این رود مرداب نیست
این شعر رو خیلی دوست دارم
خیلی متنش قشنگه و زیبا خونده شده
دیروز از انتخابات خیلی دلم گرفت
از خود فروشی شون
از رای فروختنشون
فهم و عقلشون با رنگ سبز هزاری تو
فرغون ریخته شد
این پول عجب جادویی میکنه
خدا لعنتشون کنه
اون عده ای که رای و ارزش این رای رو با ۳۰۰۰۰ تومن
عوض میکردن
از این آدمای عقده ای و پول ندیده دلم گرفت
تازه اونم فقط سی هزار تومن
مگه این پول چقد مشکلات رو حل میکرد
حق خودشونو ضایع کردن
فردای قیامت
پیش خدا مسئولن
به خاطر همین رای
باید جوابگو باشند
چی میخان جواب بدن
پول
از این کلمه
چه چیزی را حس میکنیم
از نبودنش
که
پدری را خجالت و شرمنده خانوادش میکند
دختری را از داشتن لباس عید و یه عروسک
و پسری را ااز داشتن یه موتور یا دوچرخه محروم میکند
دل دختری که برای به دست آوردن چندرغاز آن هم نه برای خودش
بلکه برای خانواده ای که چشم امیدشان به اوست به زور ناخاسته باید به
مردی که دوسش ندارد به مردی که از او خیلی بزرگتر است جواب بله بگوید میشکند
مجبور است برای فروختن چند شاخه گل چشم انتظاری بکشد برای چراغ قرمز توی خیابان
باعث میشود برای فروختن چند فال حافظ به دیگران التماس کند
و خیلی از خجالت ها دل شکستن ها اشک ریختن ها و حتی تن دادن به کارهای که در شان خیلی ها نیست
کارهایی که حتی از بردن اسمشان خجالت میکشن
عذاب وجدان میگیرند
ولی چاره چیست
خدایا
من ندارم
دروغ نمیگویم
دارم
و در اندازه ای ست
که نیاز روزانه یا ماهانه مرا برطرف کند
با این وجود
سعی میکنم که
بیشتر از نیاز خودم خرج نکنم
و یه کمی هم به کسانی که از جنس خودم از ایران خودمان هستن
یه همشهری یا یه هموطن
کمک کنم
خدایا
نیازی به گفتن
چیزی که بارها از طرف تو به من ثابت شده نیس
نیازی نیس
بگم که تو خیلی بخشنده ای
خیلی مهربونی
خاهش میکنم
کمک کن تا داشته باشیم
در اندازه ای که کمک کنیم
نه بیشتر
نه آنقدی
که با داشتنش
فخر فروشی کنیم و غرورمان به جای پول کمک داده شود
نه آنقدی که منت بذاریم بر کسانی که ندارند
خدایا
خودت میدانی که نزدیک عید است
نذار که نداری و نداشتن خانواده ای
دل پدر و مادری رو بشکند
و آه از دلهای دختر یا پسری بر آورد
به اندازه جنبه ای که داریم
بهمون ببخش
آمین
قابل توجه اون کسانی
که پول خرد توی کیف پولشون
کمتر از تراول نیس
حسابشون پر شده از اعداد و ارقام بالا
این پولا
زیادشم
خوب نیست درسته
پس اندازه بعدا احتیاج پیدا میکنید
قبول که برای نسل های بعداز خودتونه
ولی تو را خدا
اگه کسی رو میبینید که
محتاجه
توی نگاهش خوندی که ای کاش جای تو بود
قدری هم به اون کمک کنید
خدا هرگز نمیذاره کار خیر کسی بی نتیجه بی ثواب روی زمین بمونه
اگه نیت کردی خدا هم همون اول ده برابر اون دلی که شاد کردی
دلتو شاد میکنه
مال دنیا
از کوچیکترین
تا بزرگترینش
فانیه
از بین میره
اونی
که میلیاردره
با
اونی که
به نون شبش
محتاجه
آخرش
با یه کفن سفید و ساده
توی قبرشون میذارن
پس تا وقته
یه استفاده درست بکنیم
التماس دعا
روز پنج شنبه ای
آسمون شهرمون
خیلی دلش گرفت
از عصر شروع کرد بباره
تا آخر شب
کویر شهرمون
تموم بیابون های اطرافمون
تموم سبزه ها و درختها
حتی ما آدما
سیراب شدیم
از این رحمت الهی
از این نعمت پاک
توی امامزاده
روبروی گلزار شهدا
برای سلامتی و ظهور آقا امام زمان
برای مریض ها
برای پدر و مادرها
برای دختر پسرهای جوون
اونایی که نذر و حاجت داشتن
گرفتاری و مشکل داشتن
دعا کردم
خدا را صدا زدم
ازش خواستم
خواهش کردم
التماسش کردم
قسمش دادم
که برآورده کنه
دعا کردم ببخشه
برای خودم و شوهری
برای خونواده هامون هم دعا کردم
شما هم برای ما دعا کنید
برای همه
برای اونایی که محتاجن
توی این دنیای فانی
از هرکسی
زخم زبون و طعنه متلک بشنوی تحمل میکنی
از هرکسی نامردی و بیمعرفتی
ببینی تحمل میکنی
دلت از دست هرکسی گرفت و خون شد بازم تحمل میکنی
میگی بیخیالش ولش کن غریبس
از دل من که خبر نداره
هرآشنایی رد شد یکی زد اینم روش
ولی اگه تو این دنیای
بزرگ هرچند کوچیک
یا کوچیک هرچند بزرگ
خودت و اون
خودت و همون
کسی که قراره برای همدیگه تکیه گاه باشید و
مرهم درد های همدیگه
دو دوستی که بهمدیگه عشق میورزن و طاقت دوری همدیگه رو ندارن
از تنها کسی که دوسش داری و اونم تو را دوست داشته باشه
ضربه بخوری
ضربه هرچند کوچیک و گذری
ضربه ای هرچند چند ثانیه ای و زبونی
همون ضربه میشه
بزرگترین غمت
خاطره ای بد
یه اتفاقی که با یادآوریش
دلت میگیره اونم بدجور
بدون اینکه بخوای
اشکات سرازیر میشه
و اینکه دلت
میشه آیینه دق تو
فکرت میشه همون چیزی
که باهاش راحت رو اعصابت راه بره
امیدوارم که برای همدیگه آرامش روح باشید
تا سوهان ............
ممنون
وقتت گرفته شد
ولی
دلم من آروم گرفت
التماس دعای مخصوص
خدا جونم
چه زود دعام رو برآورده کردی
آرامش به من برگشته
امیدوارم که زود ترکم نکنه
فکر و توهم های منفی هم ذهنمو ترک کردند
باشد که دیگه برنگردند
خدایا
به خدا بودنت افتخار میکنم
در واقع به خودم افتخار میکنم که خدایی از جنس خوبی ها از جنس مهربونی ها و از جنس بخشندگی دارم
نمیگم قول میدم
چون آدم بعضی وقتا
خواسته یا ناخواسته میزنه زیر قولش
سعیمو میکنم
که بنده ای باشم شاکر و سپاس گوی لطف و کرمت
بنده ای باشم که نمیگم هرلحظه
بلکه حداقل با دیدن نشانه هایت تو را به خاطر بیارم و ازت تشکر کنم
ما آدما تو شادی ها تو را فراموش میکنیم شاید غرق شادی میشیم ویا شاید...
ولی تو هم خوب میدونی
چه جوری بنده هات رو یادآور خودت کنی
غم و شادی
خوب و بد
این کلمات با وجود همدیگه تداعی میشن
با بودن در کنار هم باعث به وجود آوردنده خاطرات تلخ و شیرین میشن
خدایا ممنون
لطف و کرمتو
شکر
خدایا هرگز ما بنده هات رو تنها نذار
که جز تو کسی رو نداریم
امروز شوهرم بعد تقریبا 4 سال که توی اون کارخونه
اینقده زحمت کشید
تمام تلاش و سعیشو کرد بابت درست انجام دادن کارها
با وجود
خستگی ها و غرغرهای فراوان
از همکارا و مهندس های ....
با وجود همه مشکلاتش
و وجود حسرت های فراوان (خیلی زیاده گفته نشه بهتره)
از کارخونه استعفا داد
بعد 4 سال تازه امروز احساس ارامش خاصی دارم
احساس تازه به دنیا اومدن
احساس راحت و خلاص شدن
میدونم و درک میکنم که شوهرم هم چنین احساساتی رو داره
البته هردوتامون استرس و نگرانی هایی داریم
ولی من از بابت شوهرم خیالم راحته
مطمئنم با وجود نبودن کار
یه کاری به لطف خدا براش پیدا میشه
میدونم خدا جور میکنه براش
آخه همیشه شوهرم امید داشته
و تو کارهاش به خدا توکل کرده
مرد کاری و زحمتکشی هستش
هم اینکه
با اراده و با عرضه هستش
به نظر من که خستگی ناپذیره
از نظر ایمان و اخلاق هم تکمیله
یعنی
ایمانش محکمه
اخلاقشم که خوبه
مثل همیشه کمکش کن
تو را به جدش قسم میدم
که امیدشو ناامید نکنی
و اگه خیر و صلاحه
اون کاری که تو ماه رمضان فرمشو پر کرد نصیبش کنی
خدایا این مشکلم به خودت میسپارم
خودت حلش کن مرسی
قربونت برم
شما هم ما رو دعا کنید
به خصوص تو این شبها