خدای مهربون
من که بنده کوچیک و گناهکار همیشگی تو هستم
تا آخر عمر هم شرمندت باقی می مونم
مثل همیشه کمکم کن
خیلی بهت احتیاج دارم
به جون خودم
فقط خدای تنهایی هامو و غم و غصه هام نیستی
خدای خوبی ها
خدای تمامی نعمتها
و خدای همه بزرگی ها هستی
از نظر روحی یه کمی بهم ریخته ام
حسابی فکرم مشغوله
نمیخوام اینطور باشه ولی هست
توی دلم و ذهنم یه طوفان و آشوبی به پاست که قصد نداره خاموش شه
خودت بهتر میدونی از درد من
من دل کی رو شکستم که اینطور باید دلم بشکنه
تاوان گدوم گناه رو باید پس بدم
خودت بهم بگو
خدایا
به بزرگی گناهام نگاه نکن
خدایا
منو ببخش
کاروان خاطرات، بازگشته است
از جایی که چهل روز گذشته است
از ماتمهای سرخ، از عطشهای پرپر شده است.
این آتشیادها، چهل روز چون
اسبان تاختهاند بر پیکر صبر آنان .بازماندگانِ حادثه تیغ و تاول، رسیدهاند به نقطهای از آغاز؛ به نگاههای در خون شناور، به گلوهای بریده شده در دلِ تشنگیِ دشت .
کاروانِ اربعین، با خطبههای گریه
از شام رسوا برگشته است و تصاویر جراحت، در سوزندهترین بیان قاب میشود و در سوزندهترین بیابان .
بغل بغل شعله ریخته میشود در صحرا .
دوبیتیهای پر لهیب، سطح مصیبت زده
دشت را گلگونتر میکند. اکنون چهل روز از آن سیل عطش، سپری شده است. قافلهای زخم خورده
وارد سرزمین چهلمین روز میشود.
اینان اربعین را با خود آوردهاند
با نقل خاطرات قطعه قطعه شده. دنیای ادب نیز گل و ستاره آورده است که به پای سربلندی شان بریزد.
سلام بر استواری غیرقابل ترسیم شما! سلام بر آن گامهای شکیبتان که جادههای دراز شام را خسته کرد!
هر سال، چشمان غمبار اربعین که میآید، اطراف ما پر میشود از هیئتهای مذهبی التماس و دسته دسته گلهای اشک.
لباسهای مشکی تقویم، بوی قتلگاه میگیرند.
اربعین! به یاد روشنیِ شما شمع گونه میسوزیم و گریه سر میدهیم برای فاصلههای خود و زجرهای شما.
خوشا زندگی در این گریستن و مردنهای پیاپی!
خوشا گریستن برای داغهای زینب علیهاالسلام، برای مصیبتهای سجاد علیهالسلام، برای بی تابی بچههای آسمان!
سلام بر اربعین که عاشورایی دیگر از گریه را برای ما به راه میاندازد!
چهل روز گذشت. نه اشکها در چشم دوام آوردند
نه حرفها بر زبان! روایت درد، آسان نیست.
خاکهای بیابان میدانند که سیلی آفتاب یعنی چه؟تشنگی را باید از ریگهای ساحل پرسید تا بگویند آب به چه میارزد؟
هم کوفه از سکوت پر بود و هم شام.
تنگ راههای شام، انتظار کشیدند
تا صدای قدمهای کسی بگذرد و دریغ!
مسلمانان شهر بیگانهاند، غریبهاند
با برادران خویش! حرفها فاسد شدهاند
پشت میلههای زندان سینهها. دستی بیرون نمیآید که سلامی را پاسخ دهد.
فریاد را از قاموس کوفه و شام ربودهاند.
اراده ها را چپاول کردهاند.
دستها را بریدهاند. به آدمها یاد دادهاند
خم و راست شوند. کسی نمیداند شجاعت چیست و جوان مردی را با کدام قلم مینویسند؟
چهل روز گذشت؛ نه از آب خبری شد، نه بابا!
آسایش از فراز سرمان پر کشیده بود.
چشمهایمان به تاریکی خرابه عادت کرده بود.
اشکهایمان را چهل روز است که نشستهایم!
چهل روز است که از پا ننشستهایم.
زنجیر بر دستهایمان نهادند و در میدانهای شهر گرداندند؛
غافل که چلچراغ را به دیار شب میبرند.
خواب کودکانمان را آشفتند تا بر مصیبتمان بیفزایند؛
غافل که ما صبر را سال هاست میشناسیم؛
ما صبر را در خانه علی علیهالسلام آموختهایم.
از دشنه و دشنام کم نگذاشتند.
از «گرد و خاک کردن» کم نگذاشتند تا
حقیقت پاکیمان پوشیده شود؛
ولی چه باک! حقیقت، بی نیاز از این
گرد و خاک کردنهاست. حضرت دوست اگر با ماست، چه باک از این همه دشمنی! زبانها را دستور به سکوت دادند؛
ولی آنچه البته نمیپاید، سکوت است.
مغزها را نتوانستند باز دارند از تأمل.
خطبههای زین العابدین علیهالسلام قیام کرده بود
و قد برافراشته بود در جمعیت تا
پیام رسان خون تو باشد. طنین شهادت تو، پردهها را لرزاند، ریسمانها را گسیخت و قلبها را گشود؛
چهل روز گذشت. اما چهل سال دیگر چهارصد سال،... هم بگذرد، صدای «هل من ناصر» تو بی جواب نخواهد ماند.
چهل روز است که از آن ظهر پرآشوب میگذرد
و از صدای چکاچک شمشیرها و شیهه اسبان بی سوار.
چهل روز است آوای شیون زنان و فریاد العطش کودکان
در گوش صحرا زنگ میزند.
صحرا هنوز مبهوت آن حادثه شوم است
و زمین، زخمهای صدچاکش را از یاد نبرده است.
هنوز بوی خون از صحرا میآید و خاک، بوی درد میدهد.
اکنون تویی و کاروان و صحرای پیش رو.
نگاه کن بانو!
اینجا کربلاست و آن فرات است که
این چنین سرافکنده و شرمگین
به راه خود میرود. اینجا کربلاست؛ اما دیگر نه خبر
از حسین است و نه از علمهای علمدارت عباس .
مهربانی دستان قوم «بنی اسد»، آنان را به آغوش خاک سپرده است.
میبینی؟ هنوز طنین گامهای
حسینت باقی است، هنوز سایه بلند قامت عباسَت،
روی خاکها پیداست
و هنوز آوای شیرین زبانیهای رقیهات
آن هنگام که روز زانوی پدر نشسته، به گوش میرسد.
بانو!
این چهل روز پر اندوه را چه کردهای؟
چه کردهای با این همه درد؟
با تصویر سرخ حسین در گودال قتلگاه
که خواب آشفته هر شب شده است
با یاد جوانی اکبر و قاسمت که پر کشیدند
و با معصومیت علی اصغرت و با رقیه،
یادگار حسینت که چون گلی ناشکفته پژمرد، چه کرد، با تو؟!
شرمندتم حسین جان
شرمنده ام
که نمیتوانم
حرفایی که در دل و در ذهن کوچکم دارم
رو بیان کنم
شرمنده ام از اینکه
استعداد چند جمله به هم چسباندن رو ندارم
کلمات رو گم کرده ام
واژه ها برای بیان کردن دردها و زجرهایی که کشیدی
خیلی کوچکند
چه کسی از دل پرخون و شکسته ی زینب خبر دارد
حتی اگر من هم بتوانم
کلمات طاقت بازگو کردنشان رو ندارند
این متنها
حرف دل دیگران است
این جملات درد دل کسانی هست
که عاشق واقعی تواند
نه از من
از من حقیر
و
روسیاه
ای کاش من هم مثل بقیه لیاقت عزاداری تو را داشتم
خودت به داد دل همه ما برس
حسین جان
تو این روز اربعین
به من گنهکار و بی لیاقت نگاه نکن
به اشک و سوز دل کسانی که برایت
خون گریه میکنن
ناله میکنن
به سر و سینه خود میکوبند
و حتی اگه گناهکار هم باشن به احترام تو و این اربعین حسینی
برای چند روز هم که شده دست از گناه میکشن
قسمت میدهم...........................
حسین جان
خودت میدانی که حرفای ناگفته زیاد دارم
دلم از دعا از التماس دعای دیگران لبریز هست
از حاجت حاجتمندان
گرفتاری و مشکلات خودم و جوان های دیگر
همه رو خودت میدانی
پس
از خود تو التماس دعای مخصوص دارم آقاجان
التماس دعا
.
.
.
.
.
اینجا تنها رد خون عزیزانت پیداست که قلبها را نتوانستند باز دارند از اندوه . هر سال اربعین، از لابه لای واژههای مذاب مداحان، دلهای آسمانی شما دیده میشود و علمهای ما از هوش میروند.دنبال خدا نگرد
خدا در بیابان های خالی از انسان نیست
خدا در جاده های تنهای بی انتها نیست
به دنبالش نگرد
خدا در نگاه منتظر کسی است که به دنبال خبری از توست
خدا در قلبی است که برای تو می تپد
خدا در لبخندی است که با نگاه مهربان تو جانی دوباره می گیرد
خدا آنجاست
در جمع عزیزترینهایت
خدا در دستی است که به یاری می گیری
در قلبی است که شاد می کنی
در لبخندی است که به لب می نشانی
خدا در بتکده و مسجد نیست
گشتنت زمان را هدر می دهد
خدا در عطر خوش نان است
خدا در جشن و سروری است که به پا می کنی
خدا را در کوچه پس کوچه های درویشی و دور از انسان ها جست و جو مکن
خدا آنجا نیست
او جایی است که همه شادند
و جایی است که قلب شکسته ای نمانده
در نگاه پرافتخار مادری است به فرزندش
در نگاه عاشقانه زنی است به همسرش
باید از فرصت های کوتاه زندگی جاودانگی را جست
زندگی چالشی بزرگ است
مخاطره ای عظیم
فرصت یکه و یکتای زندگی را
نباید صرف چیزهای کم بها کرد
چیزهای اندک که مرگ آن ها را از ما می گیرد
زندگی را باید صرف اموری کرد که مرگ نمی تواند آن ها را از ما بگیرد
زندگی کاروان سرایی است که شب هنگام در آن اتراق می کنیم
و سپیده دمان از آن بیرون می رویم
فقط یک چیزهایی اهمیت دارند
چیزهایی که وقت کوچ ما، از خانه بدن، با ما همراه باشند
همچون معرفت بر الله
دنیا چیزی نیست که آن را واگذاریم
و با بی پروایی از آن درگذریم
دنیا چیزی است که باید آن را برداریم و با خود همراه کنیم
سالکان حقیقی می دانند که همه آن زندگی باشکوه هدیه ای از طرف خداوند است
و بهره خود را از دنیا فراموش نمی کنند
کسانی که از دنیا روی برمی گردانند
نگاهی تیره و یأس آلود دارند
آن ها دشمن زندگی و شادمانی اند
خداوند زندگی را به ما نبخشیده است تا از آن روی برگردانیم
سرانجام خداوند از من و تو خواهد پرسید:
آیا "زندگی" را "زندگی کرده ای"؟
چه کسی می گوید که گرانی شده است؟
دوره ارزانیست !
دل روبودن ارزان ، دل شکستن ارزان ، دوستی ارزان است...
دشمنی ها ارزان ، چه شرافت ارزان...!
تن عریان ارزان ، آبرو قیمت یک تکه نان،
و دروغ ازهمه چیز ارزان تر...
قیمت عشق چقدر کم شده است،
کمتر از آب روان،
و چه تخفیف بزرگی خورده،
قیمت هر انسان...
خدایا وصیت منو گوش بده نامه ام رو بخون
شاید دیگه من نباشم
مواظب عشقم بمون
میسپارمش بهت میرم
تموم تار و پودمو
یه وقت نیاد برنجونیش
کسل کنی وجودمو
خدا یه وقت کسی نیاد
بدزده قلب سادشو
کسی نیاد تو زندگیش
بشینه زیر سایه شو
بهش بگه دوستش داره
خیلی بده زمونمون
خدا سپردمش بهت
مواظب عشقم بمون
تقدیم به پاک ترین و تنهاترین عشقم
همسر مهربون خودم
آقاسیدموسی
با سلام
شب شما به خیر و شادی انشالا
اگه قسمت بود و زنده بودم
انشالا
قراره که چهارشنبه بریم قم
اگه قابل باشم
نائب الزیاره شما هستم
ودعاگوی شما
تا پارسال هرچند ماه یه بار با آقام میرفتیم قم و جمکران ولی امسال بعد ۱۰ ماه ......
خیلی قم رو دوست دارم
به خصوص جمکران
خیلی جمکران برام قابل احترامه و آرامشبخش
محیط اونجا باصفاست
انشالا قسمت همه بشه
اونایی هم که قم زندگی میکنن که واقعا خوشا به سعادتشون
هوالمحبوب
نام :انسان
نام خانوادگی : آدمی زاد
نام پدر : آدم
نام مادر : حوا
لقب : اشرف مخلوقات
نژاد : خاکی
صادره : دنیا
ساکن : کهکشان راه شیری منظومه شمسی جنب کره ماه کره زمین
مقصد : برزخ
ساعت پرواز : هروقت که خداصلاح بداند
مقصد نهایی : بهشت اگر نشد جهنم
ادامه مطلب ...خدایا ...
خواهش می کنم تمناهایی که از اعماق وجود و قلبم
بر می آید را پذیرا باش و اجابتم کن...
خدایا ...
تو را به خدایی ات قسمت میدهم ...
که ...خودت با مهر و لطف ات بگذار تا
همه چیز در زندگی ام به خوبی پیش برود...
و من ! ... لحظه لحظه ی زندگی ام
را تو را شکر و سپاسی عاشقانه گویم.
خدایا !...خواهش می کنم
بدان تنها پناه زمین و آسمان من تویی....
تو را به قدرت بی حد و کرانت قسم
خدایا ... خواهش می کنم بهترین ها را به من هدیه کن و بگذار طعم آرامش خیال را بچشم....خدایا !....خودت همه ی امور زندگی ام را به بهترین شکل مدیریت کن و طراحی کن...تا من طعم خوشبختی و راحتی را در زندگی ام بچشم و بیش از پیش بر تو عشق بورزم مهربانا ....
خدایا ...نمی دانم چه بنویسم و از چه بگویم و چطور اوج نیازم به لطف ات را بازگو کنم ؟!...
خدایا ....تمنا می کنم بدان....تنها امید و تکیه گاه زمین و آسمان من رحمت توست ای تنها تکیه گاه و امیدم...ای خدای مهربانم....
خدایا
خودت بهتر میدونی
که نگرانی من برای چیه
و مهمتر از اون اینه
که هرگز نمیتونم
و نمیخوام
که امیدمو از دست بدم
همیشه امیدوار بودم و هستم
خدایا امید هیچ کس رو
ناامید نکن
و خودت ما جوون ها(به خصوص)
اونایی که عاشقند رو
کمک کن
برای همه شما
(و تویی که داری این متن رو میخونی)
آرزوی عاقبت به خیری
سلامت و سعادت
و خوشبختی
رو دارم
خدای
مهربونم
اگه خیر و صلاح هست که لطفتو شامل حال
همسرم و همه کسانی که در به در دنبال کار هستن بکن
تا برای همشون یه کار خوب و مناسب جور شه به خصوص
برای
همسرم
دلم بهونه میگیره...!!!
به یاد شبای بارونی
سراغتو میگیره...!!!
اشک چشام جاری میشه
مثل بارون چیکه چیکه...!!!
دل بهونه گیر من
بی تو آروم نمیشه...!!!
کجا رفتی ای دیوونه...؟؟؟!
ندارم از تو نشونی
چقده نامهربونی...!!!
مگه از تو من چی خواستم...؟؟؟
بجز عشق و هم زبونی...!!!
نم نم بارون میگیره
خاطره ها جون میگیره...!!!
توی دل خسته من
عشق تو از یاد نمیره...!!!
به تو گفتم ای مهربون
تنهام نذار پیشم بمون...!!!
این رسم عاشقی نبود
تنها بری تا آسمون...!!!
کجا رفتی ای دیوونه...؟؟؟
حالا که از دست دادمت...!!!
میخونم از دوست داشتنت...!!!
زندگیم هرچی که بود
سپردمش به سرنوشت...!!!
ندارم از تو نشونی
چقده نامهربونی...!!!
مگه از تو من چی خواستم...؟؟؟
بجز عشق و هم زبونی...!!!
کدوم ستاره ی توئه ، تو این کبوده دربدر
کدوم ستاره ی منه ، تو آسمونه بی سحر
کدوم طرف به غیره تو ، پرنده پر نمیزنه
کجا صدات کنم ، کجــــــــــــا
تو دستای ،تو گم شدم ، یه اتفاقه ساده بود
حاصل اما، واسه من ، یه پای بی اراده بود
یه پای بی اراده بود
…نه سکوت، با تو که ماهه عالمی
منو به روشنی ببر ، از این شبه جهنمی
صدام کن از ، فاصله ها
فاصله های دورتر، منو به شش گوشه ی اون ،داغه همیشگی ببر
کدوم ستاره ی توئه ، تو این کبوده دربدر
کدوم ستاره ی منه ، تو آسمونه بی سحر
کمک به خوشبخت تر شدن جوونا !!!
هدف فقط اطلاع رسانی هست.
شمام دوست داشتین کپی کنید توی وبلاگ هاتون که همه بخونن.
منبع : سایت اخبار علمی پزشکی
چیزی وجود دارد که هر مردی لازم است درمورد همسرش از آن مطلع باشد: گفتن چه حرفهایی باعث خوشحالی اومیگردد. وقتی سخن از تعریف و تمجید بمیان می آید زنان تـبـدیل به هیولای خـون آشـام گـرسـنـه ای می گـردند که همیشه بیشتر و بیشتر و بیشتر طلب میکنند! و اگر شما خواسته شان را برآورده نمایید، در عـوض بـسیـار بـیـشتـر از طرف همسرتان مورد محبت و توجه قرار خواهید گرفت و آنها خوب می دانند که چطور این کار شما را جبران کنند.
چه ازدواج کرده باشید و چه در دوران نامزدی بسر میبرید، این قانون را بیاد داشته باشید: برای آمـاده نـگاه داشـتـن یک زن جهت ابراز مهر و محبت به شما، کافی است نکات مثبت بسیاری از او را به وی یادآوری نمایید
● روز خوبی داشتی؟
هـنـگامیـکه از همسر خود در مورد چگونگی گذراندن روزش پرسش میکنید، برداشت او این خواهدبود که شما انسان با فکری هستید و مشتاقید بدانید وی ساعات کاری خود را چگونه سپری کرده است. اما یـک هشـدار: ایـن سـؤال بـه هـمـسـر شـمـا مجوز آن را خواهد داد که چند ساعتی در مورد کوچکترین اتفاقاتی که برایش افتاده صحبت نمایـد. پس برای مدت زمانی طولانی آماده نشستن و شنیدن داستانهای او شوید.
▪ چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد:
زنها به آنچه که در فکر شما میگذرد، توجه زیادی دارند. پرسش در مورد چگونگی روز او نشان می دهد کـه شمـا پذیرا، مشتـاق و علاقمند به گوش دادن حرفهای همسرتان هستید. با این عمل به او فرصتی می دهیـد تا خودش را خـالی نـموده و شما را به عنوان همراز و محرم اسرار خود در نظر بگیرد. اگر چه ممکن است بیش از زمانی که انتظار دارید مجبور به شنیدن صحبتهایش شوید، اما وقتی تمام شد، او شروع به صحبت در مورد شما خواهد کرد.
● نمی تونم بگم چقدر دلربا و زیبا هستی
همانطور که مشخص است، این بـه او مـی رسـاند که شما وی برای شما جذاب بوده و فرد دیـگری بـه چشمتان نمی آید. از طرف دیگر باعث افزایش اعتماد بنفس در او خواهد شد.
▪ چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد:
این جمله بخصوص در روابط زناشویی بلند مدت مؤثر واقع می شود چرا که شما به همسر خود اطمینان میدهـید هنوز به او علاقه دارید. در عوض همسرتان نیز سعی خواهد کرد این زیبایی و دلربایی را با شما تقسیم نمایید. سؤالی هست؟ اینجوری فکر نمیکنید؟
● در مورد [ هر چیزی ] چه احساسی داری؟
پـرسیدن این سؤال به همسرتان نشان می دهد که شما خالصانه برای احـساسـات او اهمیت قائل هستید. زنها عاشق بیان احساسات خود در مورد هر موضوع قابل تصوری می بـاشند. با این حـال بـدانید که خود را در دام گفـتگویـی طولانی و عمیق در مورد آن موضوع گرفتار خواهید کرد. بنابراین اگر شب تصمیم دیدن مسابقه فوتبالی را دارید، این سؤال را مطرح نکنید.
▪ چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد:
این سؤال بیانگر جنبه مهربانی و دلسوزی یک فرد است. وقتی همسرتان در می یابد که شما توجهتان را به وی مبذول داشته اید، او نـیـز متقابلا تمام احساسات خود را با شدتی بسیار بیشتر، اهدا خواهد نمود. یعنی اگـر قـبـلا فـقـط فردی جذاب بشمار می آمدید، اکنون همانند جواهری در چشم او جلـوه خواهید کرد. متوجه منظورم می شوید؟
● تو زیبا تر از دوستان دیگرت هستی
قرار دادن او از بین همتاهایش بر سکوی نخست زیبایی باعث بالا رفتن اعتمـاد بـنفـس وی شـده و سـبـب می گـردد تا هـمـسر شمـا در تـصـوراتش بر دوستان هم جنس خود بتواند فرمانروایی کند. این تحسین و تعریف بسیار مهمی در دنیای زنانه محسوب شده و امتیاز شما را در نزد همسرتان ارتقای چشمگیری خواهد داد.
▪ چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد:
گذشته از اینکه باعث می گـردد او از لحاظ زیبایی ظاهری خود را برتر از اطرافیانش تصور کند، این جمله کوتاه به همسرتان تفهیم میکند که شما تا چه حد برای وی ارزش قائل هستید. بعلاوه زمانی که دوستانش پیش شـما هستند، کمتر احساس نگرانی خواهد کرد. او در مـورد خـودش احـسـاس خـوبـی نموده و پاداش سلیقه بخرج دادن شما را خواهد داد. با اینحال یک احتمال جانبی بالقوه وجود دارد: یک همسر حسود این سخن را مدرکی برای متهم نمودن شما به اینکه قصد برانداز نمودن و چشم دوختن به دوستانش را دارید، بشمار خواهد آورد.
● تو واقعا زرنگ و باهوشی
با تـصـدیـق نـمودن هـوش و ذکـاوت وی، ایـن معـنی را می رسانید که علاوه بر محاسن ظاهری، متوجه ذهن و فکر توانمندش نیز شده اید. هـمـسر شـما بـا شنیدن این جمله در مورد همه جوانب زندگی خود احساس رضایت و خوشنودی خواهد نمود. این سخـن نشانه احترام از طرف شما برای همسرتان محسوب میگردد.
▪ چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد:
همسرتان این مسئله را که شما فقـط بـه فـکر روابط جنسی نیستید و قادرید ماورای چنین موضوعات فکر کنید را تحسین خواهـد کرد. زنها عاشق مردان صـمـیمی و خـوش قـلب مـی بـاشند و هیچ چیزی بهتر از بیان و تشخیص هوش و ذکاوت آنها نمی تواند صفات آقا منشانه شما را آشکار نماید
● در روابط زناشویی بسیار خوب هستی
بیان این جمله باعث می گـردد هـمـسرتان احساس کند که یک الهه است. شنیدن این عبارت به همسر شـما تفهیم می کنـد کـه روابـط جنسی و زناشویی او به چشم شما بی عیب و نقص بوده و باعث می گردد که احساس نماید واقعا می داند کـه چگـونه باید مرد خود را راضی نگاه دارد.
▪ چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد:
تحسین و تمـجید از عملکرد او نشانگر این است که شما به روابط جنسی فقط به عنوان ابزاری برای ارضا نــمودن خود نگاه نکرده، بلکه همه جنبه های آنرا مورد ستایش قرار میدهید.
● می خواهم همه عمرم را با تو سپری کنم"
ایـن جمله ای سنگین است؛ معنی آن فاصله زیادی با دادن پیشنهاد برای ازدواج نـدارد. بنابراین پیش از گفتنش به نامزدتان مراقب عواقبش باشید. اما بخاطر داشته باشید که ریسک کردن اغلب پاداش و نتیجه مطلوب به دنبال خواهد داشت. هنگامیـکه این جـمله را بیان می دارید، او از لحاظ روانی بسیار سرکیف می گردد. جـمـلات دیـگـری کـه تقریبا همین نتیجه را داشته ولی تعهدآوری آنها کمتر می باشد، عبارتند از: " فقط تو میتونی تا این حد منو خوشحال کنی" و " من دوست ندارم با هیچ کس دیگری جز تو باشم."
▪ چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد:
همـه زنـها عاشق شنیدن جملاتی حاکی بر سرسپردگی دیرپا و با دوام از همسرشان هستند. مطمـئـن بـاشیـد کـه بـعد از گفتن این جمله سلامی همیشگی را از او خواهید شنید.
● تو بهترین دوست منی
به او می گویید که چگونه ماورا و فراسوی مسائل جنـسی می اندیشید و به این معنی اسـت که برای رابطه اتان ارزش قائل هستید و مایلید کارهایی را بـهـمراه او انجام دهید که مردان دیگر ممکن است رغبتی به آن نداشته باشند. همسرتان بعد از شنـیـدن ایـن جمله پیوستگی مقاومت ناپذیری با شما پیدا خواهد نمود.
▪ چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد:
این جـملات شـما را در نـظر وی بـجای یـک فرد عادی که مجبور به گذراندن وقتش با او است، به انسانی معنی دار و جذاب تـبـدیـل میکند. این شما را به ابتدای لیست خواسـتگـاران پرتاب میکند چراکه شما به مهمترین نکته اشاره کرده اید: دوستی و رفاقت.
● تو یک مادر ایده آل خواهی شد
اغلب زنها به دنبال این هستند که روزی بچه دار شونـد. هـمـچـنین اکـثـرا با خود کلنجار می روند که آیا در این راه مـوفـق خـواهد بـود یـا خـیر. بـا گفـتن این جمله به او اطمینان می دهید که حتما به هدفش خواهد رسید. به علاوه با ارضـای نیازهای درونی او باعث آرامش و تسکین وی می شوید. بیان این کلمات از زبان شما به عنوان یک همسر، او را تبدیل به خوشحال ترین انسان روی زمین خواهد نمود.
▪ چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد:
اینـگونه بطور غیر مستقیم به همسر خود می فهمانید که مایلید از او بچه دار شوید. واضح است که این نوایی بسیار خوشایند در گوش او می باشد. از این نقطه، همسرتان بیشتر پذیرای پیشرفت و ترقی شما خواهد شد.
● تو زندگی منو کامل می کنی
این به او می گوید که تنها فرد مورد علاقه شما است. همه زنها دوست دارند این جمله را از شوهرشان بشنوند. بـیـان ایـن عبـارت بـه مفهوم آن است که شما همسر خود را بصورت کامل پذیرفته ایـد و ایـنـکه او به صـورت موجودی اجتناب ناپذیر و همیشگی برای شما در آمده است. در همسرتان احساس لـذت بـخش غیر قابل تصوری بوجو آمده و تا چندین روز لبخند از لبانش جدا نخواهد شد.
▪ چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد:
این جـمـله اسـاسـا مـی گـوید که شما در زندگی به او نیاز داشته و نمیـتوانید بدون او به زندگی ادامه دهید. زنها از شنیدن چنین جملاتی بسیار مشعوف میگردند.
●اشاره باشکوه "دوستت دارم"
این جمله "دو کلمه ای" معروف و کوتاه کـه هـمگی ما برایـش اهـمیت بسیار زیادی قائل هستیم، می تواند تاثیر شگرفی به همراه داشته بـاشد. اگر ازدواج کرده اید خوب است هر روزه چندین بار برای همسرتان تکرارش نمایید.
▪ چرا باعث زیبا شدن وجهه شما میگردد:
گفتن این عبارت بهـمسرتان بـاعث روشن نگاه داشتن شعله های آتشی می گردد که همیشه نیاز به برافروزی دارند. اگـر در بـین شما کسانی تـا حال این جمله را به همسرشان نـگفـتـه انـد، هر گاه احساس آمادگی نمودید، تردید به خود راه نداده و آن را بیان کنید. هیچگاه از گفته خود پشیمان نخواهید شد وقتی که عکس العمل او را می بینید ( یا احساس می کنید ).
● گفتگوی عشق
اکنون که آموختید که چگونه می توانید همسر خود را خوشنود کرده و صورتش را سـرخ نمایید، اینکار را انجام دهید! فقط به این نکته فکر کنید که او در جواب کار شما در آینده چطور جبران خواهد نمود.
از ازلم آشنا حب تو را یا حسین
تا به ابد با توام شکر خدا یا حسین
هرکه حسینی شود خاک کند کیمیا
چیست مگر کیمیا عشق و صفا یا حسین
چون به دلی بنگری کرب و بلایی شوی
این دل تنگم نما کرب و بلا یا حسین
هرکه تورا مشتریست دوست خریدار اوست
جان مرا هم طلب،کن ز خدا یا حسین
آنچه که آموختم، از ره تو بندگیست
گوهر تقوی کنی،بسکه عطا یا حسین
صاحب منبر تویی، جان پیمبر تویی
جان پیمبر بگیر، دست مرا یا حسین
کیست که هر دم کند، شور حسینی به پا
اذن خدا می دهد، شور عزا یا حسین
بانی این خیمه ها، کیست بجز فاطمه
ناله ی او می کند روز به پا یا حسین
نوکر تو می خرد، درد و بلای تو را
تا تو نبینی اگر درد و بلا یا حسین
بر سر سرنیزه می تابد سری
می درخشد همچو ماه و اختری
او که خود دل ناگران خواهرست
می برد از دل قرار خواهری
عصر عاشوراست و پایان نبرد
سوزد از آتش خیام حیدری
تیر و سنگ ریزند چو باران بهار
بر سر گل خانه پیغمبری
بوستان عشق احمد پرپر است
از دم تیغ سپاه سامری
اهل بیت مصطفی غرقاب غم
ای دریغ از دیده ی حق باوری
خواهری با چشم تر بنشسته است
در کنار نعش پاک بی سری
خیره بر نعشی که بر خاکست هنوز
دیده ی از خون نگار دلبری
هر طرف دوزد نگاه بیند ز کین
جلوه ای از موسم عصیانگری
تن لگدکوب سم اسبان شده
سر به روی نی به دست کافری
یکطرف بنشسته بر سر می زند
مادری در پیش مهد اصغری
سوی دیگر برسر نعش یلی
خاک غم ریزد به صورت مادری
کودکان بی پدر با حال زار
در به در دنبال یار و یاوری
بی خبر از این همه درد و بلا
دل خوشند کی میرسد آب آوری
تازیانه بر تن نوباوه ها
می زند نقش ونگین احمری
شوق زر در قلب تاریکان ربود
گوشوار از گوش طفل مضطری
خسته از جور ستمکاران دون
دیده گریان است گل نیلوفری
می دهند با نوک انگشتان نشان
رأس با با را به ضرب خنجری
کینه توزان پلید ددمنش
در جواب گریه های دختری
یا محمد بین چه ها شد با حسین
رفته از یاد عرب احسانگری
کف زنان بر طبل شادی می زنند
کوفیان سرمست از این غارتگری
هلهله در لشکر ظلمت بپاست
می دهند بر قاتلین سیم و زری
حیف و صد حیف و دریغا بر لبست
خیزد آتش از دل پر اخگری
کی تواند شرح این ماتم دهد
خون چکد از دیدگان سروری
قیامت بی حسین غوغا ندارد”شفاعت بی حسین معنا ندارد”حسینی باش که در محشر نگویند”چرا پرونده ات امضاء ندارد
آبروی حسین به کهکشان می ارزد ، یک موی حسین بر دو جهان می ارزد ، گفتم که بگو بهشت را قیمت چیست ، گفتا که حسین بیش از آن می ارزد
پرسیدم:ازحلال ماه، چراقامتت خم است؟ آهی کشیدوگفت:که ماه محرم است.گفتم: که چیست محرم؟باناله گفت:ماه عزای اشرف اولادآدم است
السلام علیکم یااباصالح المهدى (عج)السلام علیک یاامین الله فى ارض وحجته على عباده(یاصاحب الزمان آجرک الله)ماه محرم بر شما وعاشقان حسین تسلیت عرض مینمایم)
اردوی محرم به دلم خیمه به پا کرد
دل را حرم و بارگه خون خدا کرد
محرم آمد و ماه عزا شد
مه جانبازی خون خدا شد
جوانمردان عالم را بگویید
دوباره شور عاشوار به پا شد
حسین میا به کوفه ، کوفه وفا ندارد …
ای به دل بسته ، قدری آهسته
کن مدارا با ، زینب خسته …
یا حسین مظلوم …
یه جائیه تو دنیا همه براش می میرن
تموم حاجتا رو همه از می گیرن
بین دو نهر آبه ، یه سرزمین خشکه
شمیم باغ و لاله اش خوشبو ز عط مُشکه
شبای جمعه زهرا زائر این زمینه
سینه زن حسینه ، یل ام البنینه …
دوست دارم هر چی دارم بدم به راه تو حسین
تا که سینه خیز بیام میون بین الحرمین
السلام ای وادی کرببلا
السلام ای سرزمین پر بلا
السلام ای جلوه گاه ذوالمنن
السلام ای کشته های بی کفن
کاش بودیم آن زمان کاری کنیم
از تو و طفلان تو یاری کنیم
کاش ما هم کربلایی می شدیم
در رکاب تو فدایی می شدیم
السلام علیک یا ابا عبدالله …
کربلا لبریز عطر یاس شد. . . .نوبت جانبازی عباس شد
دیباچه ی عشق و عاشقی باز شود
دلها همه آماده ی پرواز شود
با بوی محرم الحرام تو حسین
ایام عزا و غصه آغاز شود
نازم آن آموزگاری را که در یک نصف روز
دانشآموزان عالم را همه دانا کند
ابتدا قانون آزادی نویسد بر زمین
بعد از آن با خون هفتاد و دو تن امضا کند
دل را اگر از حسین بگیرم چه کنم
بی عشق حسین اگر بمیرم چه کنم
فردا که کسی را به کسی کاری نیست
دامان حسین اگر نگیرم چه کنم
گویند که در روز قیامت علمدار شفاعت زهراست . . . علم فاطمه دست قلم عباس است.
فرشتهها از امشب صبوی غم مینوشن
دوباره اهل جنت پیرهن سیاه میپوشن
با آب طلا نام حسین قاب کنید
با نام حسین یادی از آب کنید
خواهید مه سربلند و جاوید شوید
تا آخر عمر تکیه بر ارباب کنید
فرا رسیدن ماه محرم تسلیت باد
باز محرم شدو دلها شکست
از غم زینب دل زهرا شکست
باز محرم شد و لب تشنه شد
از عطش خاک کمرها شکست
آب در این تشنگی از خود گذشت
دجله به خون شد دل صحرا شکست
قاسم ولیلا همه در خون شدند
این چه غمی بود که دنیا شکست
باز محرم رسید، ماه عزای حسین
سینهی ما میشود، کربوبلای حسین
کاش که ترکم شود غفلت و جرم و گناه
تا که بگیرم صفا، من ز صفای حسین